۱۳۹۱ دی ۱۹, سه‌شنبه

شکستن حرمت آقای خاتمی غلط بود


 
  گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی راحت است. چون با کسی طرف هستی که ادبیاتش ساده است و شما را جذب می کند. می شود بخش هایی از تحلیل هایی او را قبول نداشت، اما نکته های ظریفی در سخنانش وجود دارد که یک دنیا می ارزد. 

   قرار گفت وگویمان با حاج سید مهدی طباطبایی برای ۹ شب در منزل وی نهایی شد و وقتی رسیدیم که او سر سفره شام، ما را نمک گیر خودش کرد. 

گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی راحت است. چون با کسی طرف هستی که ادبیاتش ساده است و شما را جذب می کند. می شود بخش هایی از تحلیل هایی او را قبول نداشت، اما نکته های ظریفی در سخنانش وجود دارد که یک دنیا می ارزد. آخر مصاحبه توصیه مان می کند بر خواندن دو سوه قل اعوذ برب الناس و فلق در چند ماه آینده. 

نوه حاجی مشاوررسانه ای اوست و در میانه گفت وگو چند بار یادداشت هایی را به حاج آقای طباطبایی می دهد. یادداشت هایی که بیشتر یادآوری برخی از نکات است که در سوالها از وی پرسیدیم. این یادداشت در بازبینی مصاحبه هم ادامه می یابد و بخشی از این گفت وگوی جذاب به امانت پیش ما می ماند. 

گفت وگو با این استاد اخلاق و نماینده سابق مجلس خیلی زود به مباحثه ای درباره انتقاد از دولت و جایگاه آن می رسد و با توصیه های این روحانی منتقد دولت به مردم ادامه می یابد. گفت و گو که تمام می شود ساعت از ۱۱ و ۳۰ دقیقه شب هم گذشته است و نیم ساعتی با او خارج از گفت وگو، گپ می زنیم که خودش یک مصاحبه جذاب دیگر است اما حیف که نمی شود منتشرش کرد. 

مشروح این گفت وگو به شرح زیر است: 

حاج آقای طباطبایی! بعد از ۸ دهه از زندگی تان فکر می کنید که حلقه مفقوده در فضای مدیریتی کشور چیست؟ 

شما می دانید که حوزه تخصصی من اخلاق و خانواده است. در درجه اول باید بگویم نهاد خانواده در حال حاضر متزلزل شدن است. زن و شوهر نمی توانند حرف هم را قبول کنند. این مشکل همیشه در جامعه نیست. وقتی مردم اشتغال و درآمد دارند، مقداری وقتشان را روی درآمد می گذارند و یک مقدار هم برای امور دیگرصرف می کنند، اما وقتی گرفتار شوند و فقر حاکم شود، آنها به دنبال پیدا کردن هستند؛ آنهایی هم که درآمد دارند، دنبال حفظ کردنش هستند. نتیجه این وضعیت این است که دیر به خانه می آیند، وقتی می رسند خسته هستند و بالاتر از همه اینکه درد دل هم را گوش نمی دهند. حلقه مفقوده که در سوال شما بود عدم درک یکدیگر به علت کم حوصلگی و بی توجهی به امور مهم یکدیگر در خانواده است. اما در کشور، پرداختن به کارهای روزمره و رها کردن کارهای زیر بنایی است. 

اگر به گذشته برگردید تاسفتان در زندگی بابت چیست؟ 

تفرقه. ما در دین این همه سفارش داریم، تعاونوا، تعالوا و... اینها همه سفارش به محبت و دوستی است. جمع با یکی بودن فرق می کند. وحدت اجتماع غیر از تجمع است. دلها باید به هم نزدیک شود و هم را بپذیرند. وقتی این را نپذیرند، تفرقه به وجود می آید. اما مهمتر از همه تاسفم از این است که آنچه عامل وحدت می توانست باشد، همان زمینه باعث تفرقه شده است. 

ویژگی مهم شما این است که دستی هم بر سیاست دارید و چند دوره نماینده مجلس بودید. این تفرقه ای که از آن اسم بردید، علاوه بر اجتماع، در فضای سیاسی ما هم دیده می شود. همه از اتحاد سخن می گویند ولی باز هم هر کس کار خودش را می کند. چرا؟ 

ما یک حرف داریم، یک عمل داریم و یک روش و رفتار. ما باید بدانیم که حرف، یک زمانی جواب می دهد، همیشگی نیست. عمل است که جواب می دهد. بنابراین من اگر می گویم بیاید یکی بشویم، باید در رفتارها، گفتارها، مال، منال و مقام هم این فکر دیده شود. اگر قرار باشد «تو نوکر باش و من آقا» این روش نمی تواند ادامه دار باشد. البته من در این زمینه نمی خواهم وارد شوم. چون مصلحت نیست، اما مصداق فراوان دارد. انقلاب ما دینی بود و قصدش این بود که ناپاکی ها تبدیل به پاکی شود ولی بعد افرادی که در برخی از مسئولیت قرار گرفتند، بعضا ناپاک شدند. 

یعنی کسانی که انقلاب کردند؟ 

آنهایی که کار را در دست گرفتند. آدم باید به مقام برسد و بعد خود را پاک نگه دارد. من به کسی جسارت نمی کنم، وقتی کار از دست کسی ساخته نیست، نباید انجام بدهد. اگر به خاطر مقام پستی می گیرد و نمی تواند اداره کند، این نشانه ناپاکی است. 

به همین دلیل بود که بعد از مجلس هفتم، دیگر کاندیدای نمایندگی مجلس نشدید؟ 

نه، کاندیدا نشدن من در مجلس هشتم موضوع دیگری دارد که در وقت مناسب عرض می کنم. حتی اول انقلاب قرار بود بنده وزیر ارشاد بشوم، گفتم نمی توانم؛ خیلی ها با من مخالفت کردند که چرا این حرف را می زنی؟ ولی من هر کاری را که نتوانم انجام دهم می گویم نمی توانم. از این مساله هم پشیمان نیستم. 


محمود عزیزی 

هیراد حاتمی
  
 
مصاحبه : خبر آنلاین (www.khabaronline.ir) 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر