۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

زنـدگـی زیـبـا در خـانـواده کـلید مـی خورد



به نظر من خانواده یکی از ارکان اصلی هر جامعه ای است. البته خانواده فقط یک واژه است و خانواده سالم معنای درست و دقیق تری از این واژه محسوب می شود.

اگر بچه ها در خانواده ای سالم رشد کنند و تربیت شوند، حتما در آینده جامعه سالم تری خواهیم داشت و افراد جامعه نیز با روان سالم تر و بی عقده تر به کسب و کارشان می پردازند. من به تربیت سنتی و پایبند بودن به خیلی از مسایل معتقدم، زیرا دیده ایم بچه هایی که در خانواده های سنتی رشد کرده اند، چقدر موفق تر بوده اند. افرادی مثل دکتر حسابی، دکتر قریب، دکتر درخشان و... و چه خوب است که روش درست قدیمی ها را برای تربیت امروز فرزندانمان به کار ببندیم. بهترین خاطرات دوران زندگی من در خانواده ام شکل گرفته است و حالا وقتی مثل یک آلبوم آنها را ورق می زنم، دل تنگشان می شوم. حالا خیلی کم می توانیم خانواده های منسجم و بی دغدغه را ببینیم. 

متاسفانه جامعه امروز ما به جامعه فرزندسالار تبدیل شده است که این مساله نه خوب است و نه بد، اما گاهی بد بودنش بیشتر نمایان می شود؛ آن هم به این دلیل که جوان های ما بی تجربه هستند و اصلا هم نمی خواهند از تجربه های دیگران استفاده کنند، حتی کسانی که خیر و صلاحشان را می خواهند. من موفقیت یک انسان را در پرورش او در یک خانواده گرم و مهربان می دانم چون هر چقدر فردی در خانواده ای صمیمی تر بزرگ شود، اعتمادبه نفس بیشتری هم پیدا می کند. این بچه ها وقتی بزرگ می شوند، دیگر سراغ عقده ها و آرزوهای بر باد رفته شان نمی روند و هم برای خود و هم جامعه و مردمشان مفید خواهند بود. باید پیش از اینکه خانواده ای از هم پاشیده شود، آن را دریابیم و قدر روزهای زندگی مان را بدانیم زیرا معلوم نیست فردایی در انتظارمان باشد و باید یاد بگیریم خوب زندگی کنیم تا بعدها حسرت روزهای رفته را نخوریم و به اندازه ای که زنده هستیم، احساس شادی و نشاط کنیم چون در برابر خدا، روح و جسم خودمان نیز مسوول هستیم و باید شاد بودن را بیاموزیم و البته آموزش دهیم... و به یاد سهراب سپهری که فرمود: زندگی گل به توان ابدیت/ زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما/ زندگی هندسه ساده و یکسان نفس هاست.

تورج نصر
دوبلور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر