۱۳۹۱ شهریور ۲۹, چهارشنبه

حاکمیت اغتشاش




یادش بخیر! روزگاری با بازی های Streets of Rage دنیایی داشتیم! همان کاراکترهای دو بعدی و مسیرهای ریلی چنان لذتی را به ارمغان می آورد که این روزها از بهترین سه بعدی ها هم به دست نمی آوریم. گویا پس از آراستگی های بسیار، این صنعت آن زیبایی باطنی خود را از دست داده است. البته واضح است این حقیقت درباره همه سبک ها صدق نمی کند؛ اما سبک Brawler یا به اصطلاح خودمان، دعوایی از گونه هایی بود که در این دگردیسی از دوبعدی به سه بعدی، جایگاه خود را نیافته است.
تلاش های ناکام کپکام در احیای این سبک از یک سو علاقه مندان را دلسرد کرد و شکست عنوان خوش ساخت Urban Reign شرکت نامکو، از سوی دیگر موجب شد این سبک در خاطرات بازی کننده های قدیمی جا خوش کند تا این که پلاتینوم گیمز وارد شد. گویا این کمپانی دوست داشتنی ـ که نخبه های پس زده کپکام را در خود جمع کرده ـ قصد دارد در تمام سبک های مرده و نسبتا از دور خارج شده عرض اندام کند و طعنه ای به جامعه بازی سازی بزند که گول سرمایه های عظیم خود را نخورید. هنوز دود از کنده بلند می شود. بازی اغتشاش حکم می راند تلاش موفق پلاتینوم گیمز در احیای سبک Brawler است. ارائه نسخه غربی بازی برای چندمین بار (به هر علتی) به تاخیر افتاده و تا یک سال دیگر به بازار عرضه نمی شود. اما خوشبختانه دسترسی به نسخه ای که در ژاپن منتشر شده (که از قضا Free است)، نوشتن نقد بر این اثر زیبا را میسّر کرد. داستان بازی در آینده ای نسبتا دور می گذرد. فناوری پیشرفت غیرقابل باوری کرده است. انسان ها با وسایل مکانیکی اخت شده اند. پیدا کردن سایبورگ ها در این دوره و زمان امری غیرعادی نیست. از سوی دیگر تماس مواد رادیواکتیو با موجودات زمینی، از آنها هیولاهایی کریه و بدمنظر ساخته که هر لحظه سلامت بشر را تهدید می کنند. آمار جرم و جنایت بشدت بالا رفته است. پیشرفت فناوری، جنایت های فجیع تری را رقم زده و دولت را مجبور به مقابله کرده است.

مقابله دولت هم منوط به پرداخت مالیات های سنگین و گستردگی فقر عوام است. اغتشاش حکم می راند. در زمانی می گذرد که نبردی بیهوده میان دولت و مجرمان درگرفته و همه چیز به روزهای گذشته برمی گردد. روزهایی که هنوز برای جلوگیری از اغتشاش زمان بود، اما بشر با تخریب زمین، جان و حیاتش را گرفته است. داستان بخش تکنفره از دو سمت سیاه و سپید تشکیل شده که قهرمان قسمت سیاه، مردی به نام جک کی من و قهرمان قسمت سپید، مردی به نام لئو ویکتوریان است. جک مامور سابق دولت و جایزه بگیر کنونی و لئو مامور کنونی دولت است. جک به تنهایی و لئو با دو همراه به دنبال مردی با نام مکس می گردند که به قتل همسرش متهم شده است.

از قضا، مکس در حادثه ای که منجر به قتل دختر جک شده، دست داشته است. مکس، استاد سابق لئو و همکارش، ساشا بوده و جک هم به درخواست دختر مکس برای یافتن و سالم برگرداندن وی اقدام کرده است، حال آن که در سر هوای انتقام دارد. داستان این بازی بشدت از عنوان دیگر پلاتینوم گیمز، یعنی ونکوییش سرتر است. دیالوگ ها بخوبی و هوشمندانه نوشته شده اند و می تواند سرمشق فوق العاده ای برای بازی People Can Fly، یعنی Bulletstorm باشد که بدانند مرز دیالوگ های ادبی کجا تمام و اهانت از کجا آغاز می شود! بجز برخی موارد، همه چیز هوشمندانه چیده شده است. دیالوگ ها به زیبایی از فساد دستگاه های گرداننده جهان غرب انتقاد می کند و دروغ های سیاسی را به چالش می کشد. در کنار اینها باید از سکانس های جذاب داستانی هم یاد کرد که به همذات پنداری کمک شایانی می کند. صداپیشگان تقریبا در تمام موارد با استادی از عهده مسئولیت خود برآمده و فقط با شنیدن صداها می توانید بخوبی شکست و خردشدگی مکس، جدیت و خشکی جک و دیوانگی و جنون کاراکتری مانند اوینکی را تشخیص بدهید.

لیپ سینک ها همیشه هماهنگ نیست که با توجه به چندزبانه بودن بازی، حتی بیش از حد توقع خوب از کار درآمده اند! البته در اینجا هم هنر گویندگان در ادای دیالوگ های ترجمه شده طولانی ستودنی است. موسیقی بازی از دو حالت باکلام و بی کلام تشکیل شده که در هر دو زمینه خوش درخشیده است.

گیم پلی بازی، فرمولی ساده و سرراست دارد؛ بدو، بزن، نابود کن و پیروز شو. فقط چند قسمت انگشت شمار بازی پا را از این فرمول فراتر گذاشته و زمینه های دیگری مانند حمل یک کیف بدون ضربه خوردن یا دفاع از یک ربات گارسون را تجربه می کند. هر مرحله از یک نقشه تشکیل شده که اجازه گشت و گذار آزادانه در آن را دارید. با کسب امتیاز لازم، ماموریت های تازه آغاز شده و می توانید در آنها شرکت کنید. ماموریت ها به دو دسته تقسیم می شود: داستانی و آزاد. پس از تکمیل هر مرحله، امکان شرکت کردن دوباره در مراحل و کسب امتیاز بالاتر را دارید. ظاهر بازی در مقایسه با عناوین دیگر پلاتینوم کم می آورد، اما با در نظر گرفتن ابعاد آن و اکشن سریع و بدون افت فریم می توان آن را درک کرد. هوش مصنوعی چندان نقشی در بازی نداشته و دشمنان خرده پا بسادگی از بین می روند. چالش اصلی را در مقابل جهش یافتگان غول آسا تجربه خواهید کرد که حالتی تهاجمی دارند. اگر قلق کار دستتان بیاید، می توانید کنترل هاورهای آتش افکن و بالگردهای دشمن را هم به دست بگیرید. سلاح های متعددی نیز توسط جعبه های مهمات در مراحل پخش می شود که از اسنایپر تا نارنجک و تله الکتریکی را شامل می شوند. کنترل های بازی شامل ضربات مشت و لگد، سلاح های مرگبار، سالتوها و حالت خشم می شود. همه چیز کاراکترها با یکدیگر تفاوت دارد. از جمله انیمیشن ها و صد البته سلاح های مرگبار. این سلاح ها با نگه​داشتن یک دکمه فعال شده و می توانند نتیجه را به کلی تغییر دهند. حالت خشم هم شما را به یک ماشین کشنده مرگبار تبدیل می کند که حتی فرصت نفس کشیدن هم به دشمن نداده و او را آماج مشت و لگد قرار می دهید.
اما قسمتی که بازی در آن می درخشد، قسمت چندنفره است. در اینجا رقابت های دیوانه واری رخ می دهد که واقعا منحصربه فرد بوده و توانایی های تکنیکی پلاتینوم را به رخ می کشد. بخش چند نفره، مدهای معمول مانند Deathmatch و Team Deathmatch را در کنار مدهای مخصوص این بازی ارائه می کند. حالت قفس دو بازیکن را مقابل هم قرار می دهد. حالت Deathball، یک جور فوتبال آمریکایی، البته با کتک کاری است! خوشبختانه کسانی که به اینترنت دسترسی ندارند هم می توانند در بخش Training و از طریق شبیه ساز با هوش مصنوعی رقابت کنند. اینجا هوش مصنوعی قابلیت های خود را نمایان می کند و ثابت می شود که سادگی بخش تکنفره، عمدی بوده و برای آماده ساختن بازیکن به قصد بخش چند نفره است. این اثر فوق العاده پلاتینوم گیمز را از دست ندهید.
سیاوش شهبازی
روزنامه جام جم ( www.jamejamonline.ir )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر